رایانرایان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
ارشانارشان، تا این لحظه: 7 سال و 12 روز سن داره
مرسانامرسانا، تا این لحظه: 4 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

جایی برای ثبت لحظات شیرین دلبندانمان

روزهای پاییز 93 پسرم

سلام رایان عسلم .... باز هم یک عالمه تاخیر !! اون هم الان که با شیرین زبونیات تموم تلخی های دنیا رو از بین بردی و من مامان تنبل وقت نکردم بیام بنویسم برات ... ببخش باز هم مامانی... رایان خوشگل من بهت میگم " رایان خیلی خیلی خیلی خیلی دوستت دارم " و جوابم رو این طوری میدی " خیلی خخخخخخلی خخخخخخلی دوش دارم" الهی فدای حرف زدنت بشم .... این قدر حرف برای گفتن دارم نمیدونم از کجا بگم ... بهتره اول ازحرفای جدیدی که میزنی بگم برات: یاد گرفتی بابات رو این طوری صدا کنی : " داود دان" یعنی داود جان!! گاهی هم به من میگی "سیپیده دان" ولی اکثرا میگی سیپیده گاهی هم مامان س...
7 دی 1393

اندر احوالات مهر 93

درود ... رایان عسل, رایان ناناز , خوشگل مامان ایشالا که هر وقت اومدی و خاطراتت رو خودت خوندی حالت خوب باشه و بدونی که چه قدر دوستت داشتم و دارم ... باز هم کلی حرف و خاطره جمع شده که باید برات تعریف کنم اون هم تو یه وقت خیلی کم ... مامان رو ببخش که مجبورم دیر به دیر برات بنویسم قبلا که بیشتر وقت داشتم باز هم نمیشد تند تند بنویسم دیگه چه برسه به الان که مامانی ارشد قبول شده و کلی درس و کلی کمبود وقت ... ولی قربونت بشم که این قدر میفهمی و هر وقت سرم تو کتابه میای میگی " دبیده درس؟ " یعنی سپیده درس میخونی؟ منو میگی میخوام بخورمت!! دیگه کلاً میگی دابود و دبیده ! یعنی مامان بابا گفتن دیگه تموم ولی این قدر شیرین میگی...
29 مهر 1393
1