درد و دل های مادرانه!
رایان رو دیروز بردم دکتر برای چکاب!گفت وزن نگرفته!خیلی ناراحتم!این دکترا هم که بلدن فقط تو دل آدمو خالی کنن!حالا باید چی کار کنم؟!از بس شیطون شده!زودتر از با ما بیدار میشه و به سختی هم باید بخوابونمش! یعنی دلمون هم نمیاد بخوابه چون همین طور برامون میخنده به خصوص وقتی بابایی باهاش حرف میزنه! خنده هاش هم دیگه صدا دار شده تا قبل از این فقط تصویر داشت ولی حالا تصویر و صدا رو با هم داره!نمیدونم چی کار کنم!آخه ماه قبل خوب اضاف کرده بود حتی بیشتر از حد نرمش اما الان فقط 100 گرم!!از حق هم نگذریم این ماه خیلی ماه پر استرسی بود برام!بابایی که همش سر کار بود و آخر هفته ها هم یونی من هم که همش تو خونه !تازه چند وقته کام وصل شده از تنهایی دراومدم وگرنه تا قبلش همش صبحو شب میکردم شبو صبح!حالا از امروز بابایی دوباره کارش شیفتی شده و بیشتر خونست ! دیگه هیچ حرفی از رژیم و اینا هم نمیزنم!رایان از همه چی مهم تره!آخه تپل دارم میشم!پیاده روی هم نمیشه برم!رایانو چی کار کنم؟!هوا سرده نمیشه ببرمش که!.... وای چه قد غر میزنم!آخه ناراحتم!....