رایان شش ماهه!!
سلام و هزاران درود...بالاخره وقت کردم بیام!! این چند روزه بابایی خونه بود و تموم وقتم صرف درس خوندن و مساله حل کردن شده بود!!امروز که بابایی رفته یونی از صبح فقط دارم میشورم و تمیز می کنم از بس که این چند روزه هیچ کاری نتونستم بکنم!!خوب از رایان چیگر خودم بگم ....دوشنبه یعنی ٢٠ام بردیمش برای چکاب ماهانه اش! خدا رو صد هزار بار شکر خیلی خوب وزن اضافه کرده بود دقیقا ٩٠٠ گرم که دکترش گفت نسبت به حد نصاب وزنی که باید تو این ماه اضافه میکرد دو برابر!! یعنی کمبود وزن ماه قبلش که جبران شد هیچ اضافه وزن هم داره!!! خلاصه کلی خوشحال شدیم و دیگه سر از پا نمیشناختم... دکترش دیگه بهمون گفت میتونه آب بخوره و پسرم اولین قطرات آب رو سه شنبه ٢١ آذر نوش جان کرد و خوشش اومده بود حسابی... دوشنبه هم به خاطر این که خیلی خوشحال بودیم و هم چون یه جورایی تولد رایان بود و رایان وارد نیم سال دوم زندگیش میشد کیک خریدیم و رفتیم خونه ی خاله پرستو اینا و خلاصه جاتون خالی خوش گذشت...(چه قد ما به خاله پرستو زحمت میدیم!)... خلاصه این هم از خبرای این چند روز... راستی برای اولین بار رایان ترسید اون هم از صدای سشوار!!! دیشب میخواستم موهامو خشک کنم وای که قیافه ی رایان دیدنی بود وقتی که سشوارو روشن میکردم خلاصه کلی با بابایی خندیدیم.....تا خبر های جدید بدرود
عکس رایان خونه ی خاله پرستو