رایانرایان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
ارشانارشان، تا این لحظه: 7 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
مرسانامرسانا، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

جایی برای ثبت لحظات شیرین دلبندانمان

پسرم تو بغلمه!

1391/8/17 16:26
نویسنده : مامان سپیده
144 بازدید
اشتراک گذاری

از قدیم گفتن ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است! میدونم خیلی زیاد تو نوشتن و آپدیت کردن وبلاگم تنبلی کردم ولی بعد از به دنیا اومدن پسرم درگیر اسباب کشی بودیم و همین دیروز تازه کامپیوترو راه انداختیم!!!عینکخلاصه امیدوارم یه روز پسرم گله نکنه که چرا از اول به دنیا اومدنشو تو وبلاگش ننوشتم!!! افسوسچی بگم والا!!!!اوه بی خیال!! بزارین از دردونمون براتون بگم!!!نیشخند پسر گلم صبح روز سه شنبه بیست تیر 91 ساعت 7 و نیم صبح به دنیا اومد و با اومدنش دنیای من و بابایی رو از این رو به اون رو کرد اگه بخوام از روزای آخر بارداریم بگم باید بگم که بی صبرانه منتظر بودیم هر روز اتاقش رو مرتب میکردم هر چی کم و کسری بود میخریدم و خلاصه برا اومدن لحظه شماری میکردیم!برای به دنیا اومدن پسر گلم مامان گل خودم خواهر نازنینم مادرشوهر خوبم و مادرشون اومدن خونمون و برا زایمان بودن مامام ایران یعنی مادربزرگ همسرم میخواستن برن مسافرت برا همین اومدن که اول پسر مارو ببینن و بعد برن من مامان ایرانو خیلی خیلی دوست دارم ایشالا خدا عمر هزار ساله به ایشون بده.... قلبصبح زود بیدار شدیم و بعد از کلی عکس و فیلم راهی بیمارستان شدیم ... من و بابا داود قرار گذاشته بودیم تا به دنیا اومدن دردونهاسمش رو به کسی نگیم برای همین همه غیر از به دنیا اومدن بچه مشتاق دونستن اسمش بودن قهقههو وقتی به دنیا اومد فهمیدن که اسمش رو گذاشتیم رایان! خلاصه رایان به دنیا اومد و فصل جدیدی تو زندگیه ما شروع شد!رایانتا چند روز دیگه وارد 5 ماهگی میشه و من هر روز خدا رو شکر میکنم که اولا رایان رو دارم و دوما بچه ی سالم دارم خدا رو صد هزار بار شکر....لبخند رایان حتی دل دردی هم نبود فقط یه کم زردی داشت که زود خوب شد تو 5 روزگیش بند نافش افتاد و همون روز اول هم تو بیمارستان ختنه اش کردیم و زودم خوب شد! رایان با وزن 3200 و قد 50 به دنیا اومد و خدا رو شکر تا حالا خوب وزن گرفته و رشدش خیلی خوبه !!لبخند خلاصه دعا میکنم خدا به همه اونایی که بچه میخوان سالمش رو بده که هیچ لذتی بالاتر از داشتن بچه نیست! رایان جون مامانی خدا رو شکر که هستی ! رایان الان تو گهوارشه و خوابیده منم قول میدم تا جایی که بشه تند تند بیام و خاطراتشو بنویسم که فراموشم نکنم که چه روزهای خوبی رو دارم با پسرم سپری میکنم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)