آمادگی برای تولد و اولین مروارید
درود... درود به همه ی دوستای ویلاگی به مامان بابای گلم مشتری های پر و پا قرص وبلاگم و به رایان قشنگم که هر روزش با دیروزش فرق داره...
منو ببخش مامانی که چند وقته برات ننوشتم آخه درگیر کارای تولدتم میدونی که آخر هفته تولدته و من حسابی مشغولم .... قربونت بشم الهی که داری یه ساله میشی و خبر بسیار مهم این که دیروز دیدم وقتی بهت غذا میدم قاشق به یه چیزی میخوره و صدا میکنه و بعد با دست امتحان کردم و دیدم بلههههه... یه جوونه ی خوشکل رو لثه ی گل پسرم میدرخشه.... آره گلم بالاخره نگرانی من تموم شد و بالاخره در تقریبا یک سالگی دندون درآوردی .... قربون پسر حسابگرم برم که جشن تولد و جشن دندونیش یکی شده... مامان جون مبارک باشه فدات شم... این مدت خیلی خبرا بوده ار آباده گرفته تا هر روز بازار و خرید و شما هم پایه ی ثابت... ولی باورت میشه فعلا وقت نمیکنم برات بنویسم.... گلم امیدوارم تولدت عالی برگزار بشه و به همه خوش بگذره....برمیگردم با خبرهای تولد منتظر باشین....