رایانرایان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
ارشانارشان، تا این لحظه: 7 سال و 22 روز سن داره
مرسانامرسانا، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

جایی برای ثبت لحظات شیرین دلبندانمان

به خیر گذشت...

1392/11/23 22:36
نویسنده : مامان سپیده
231 بازدید
اشتراک گذاری

درود... رایان عسلم آخه تو چرا این قدر شیطونی پسر گلم؟!تعجب.... دوشنبه تولد سونیا بود که بعدا عکساشو میزارم برات مامان پروانه اینا و عمه پریسا اینا و عمه شیوا اینا خونمون بودن... دیروز صبح یعنی  22 بهمن بابا داود و بابا جمشید خواستن که تو و کیان رو ببرن بیرون که بازی کنید .... یکی دو ساعت بعد وقت صدای در رو شنیدم اومدم استقبالتون که دیدم تو لخت لای یه پتو که تو ماشین به عنوان زیرانداز نگه میداریم بغل بابا داودی! تعجبسکته  کردم! گریهخدامیدونه چه حالی بودم ... قضیه از این بوده که میبرنتون پارک دریاچه و شما هم با دیدن آب اختیار از کف میدی و به قول بابا جمشید چون بی کله ای میری سمت آب و یهو بابایی میبینه که کلا تو آبی! بابایی سریع میزنه به آب و میگیرتت وگرنه خدا میدونه چی میشد!گریهخلاصه بابایی تقریبا تا کمرش خیس شده بود حالا ببین چه قدر برات خطرناک بوده! بعدش میبرنتت تو ماشین و با اون وضع آوردنت خونه! خدا خیلی بهمون رحم کرد که اتفاقی برات نیفتاد خدای نکرده چیزیت میشد ما باید چی کار میکردم گل من؟!!...قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله پروانه
24 بهمن 92 18:25
سلام عسلک خاله وااااااااااییی الهی فدات شم اخه چرا مواظب خودت نیستی حتماً گفتی آب و رفتی قربون آب گفتنت بشم که "ب" را خیلی غلیظ می گی جیگر خاله مواظب خودت باش خاله خیلی خیلی دوست داره فدات بشم نانازم یه دنیا بووووووووووس
مامان سپیده
پاسخ
خاله دلممممممممممم برات یه ذره شده خیلی چیز یاد گرفتم که وقتی دیدمتون براتون انجام بدم زود بیاین دیگه
مهرنوش مامان مهزیار
30 بهمن 92 13:27
الهی خدا بهتون رحم کرده. عزیزم هنوز تو شوکم از خوندن پست. انشاا... ارشد نخونده قبول میشی
مامان سپیده
پاسخ
آره خدا خیلی بهمون رحم کرد مرسی عزیز دلم