اسفند 92
هزاران درود ... رایان خوشگلم الهی مامان قربونت بشه ... خونه تکونی و کارای عید از یک طرف تو هم که ماشالا بزرگ شدی و تمام وقت در خدمتت هستم برا همین اصلا وقت نکردم بیام برات تعریف کنم ببخش منو! ولی امشب با این که خیلی کار داشتم ولی دیگه اومدم ! آدم وقتی یه مدت که نمینویسه بعد که میخواد بنویسه انگار کلی حرف داره ولی نمیدونه کدوم رو بگه! جونم برات بگه که گل پسر من دیگه برا خودش حسابی آقا شده ! تو این مدت خونه تکونی اساسی کمک مامانش میکرد! میگین نه نگاه کنین!
حالا فکرش رو کن من رفته بودم رو چهارپایه تو هم پشت سرم رو همون پله ای که من وایمیسادم حالا من عجله دارم میخوام بیام پایین ولی چه طوری؟!!.. خلاصه خونه تکونی که خیلی برا تو لذت بخش بود کلی چیز برای بازی!
کوچولو تر که بودی پفیلا خوردنت دیدن داشت میپاشیدی همه جا ولی الان نه دیگه چون آقا شدی دیگه!
الهی من قربون احساساتت بشم که هم خیلی محمدحسین جیگر خاله رو داری هم کیان رو! وقتی میبینیشون کلی خونت به جوش میاد و معلومه که دوستشون داری هر جا عکس محمدحسین رو میبینی بوسش میکنی کیان رو هم که هر وقت میبینی دنبالشی و هر کار میکنه عین طوطی ازش تقلید میکنی کاش بیشتر همو میدیدین ...
ببین نگاهت به کیان رو ....
از کارهای جدیدت یاد گرفتی مسواک بزنی! قشنگ میبری تو دهن نازت و خوشگل مسواک میکنی!
(به علت خونه تکونی تو هال میخوابیدیم یه مدت!!)
شرمنده این عکس رو میزارم گلاب به روی همه دوستان و عزیزانم ولی این هم بخشی از زندگی رایان شیطون منه! عاشق دستشویی هستی چه طور! مواقعی که اساسی بدقلق میشی همین که میگم بریم دستشویی گل از گلت میشکفه و بدو بدو میری جلو درش وایمیسی و گاهی شلوارت رو میکشی پایین گاهی هم از هولت نه! و بعد آب بازی و همه جا رو خیس کردن!
این روزها هوا خیلی خوب شده و اکثر ساعتای روز تو حیاط بازی میکنی اگه بابایی باشه که دیگه عالیه چون سوار دوچرخه میکندت و تو هم این طوری برای من ژست میگیری ! الهی من قربونت بشم فرشته خوشگلم...
اما الان به غیر از هشت تا دندون شیری چهار تا آسیاب هم درآوردی که دیگه غذا خوردن رو برات لذت بخش کرده و هم چین بامزه گوشت رو میزاری تو لپت و میجوی که آدم حظ میکنه!
دیکشنری رایان تا الان که بیست و یک ماهش هست:
بابا و مامان و دَدَ و آب که قبلا گفته بودم!
نَه به صورت خیلی غلیظ و به قولی کاملا دهکردی! من موندم وقتی بابا داود لهجه نداره تو از کجا لهجه دهکردی یاد گرفتی!
ماه ! فقط کافیه شبا در حیاط باز باشه میدویی تو حیاط و رو به آسمون و بلند بلند میگی ماه! حالا فکر کن چند بار شده که ماه تو آسمون نبوده و مستاصل بهمون نگاه میکنی و میگی ماه؟! و ما نمیدونیم چه طور باید بهت بگیم نیستش!!
لالان به معنی رایان!! قربونت بشم که وقتی میگی لالان میخوام بخورمت!
لالا ! همون لالای خودمون! راستی گاهی میای تو بغلم و برا این که نزارمت زمین چشمات رو میبندی که یعنی لالا کنیم و من اون وقت مگه دلم میاد ولت کنم این قدر بوست میکنم که خودت فرار میکنی میری!
قاقا به معنی آقا! گاهی هم به معنی قاشق در موقعیت های مختلف فرق میکنه!
اَت به معنی ساعت!
چشم و گوش و دماغ و دهن و مو و دست و پا و بلوز و شلوار رو هم میشناسی و نشون میدی ولی نمیتونی بگی هنوز!
اوپ به معنی توپ!
اووَن به معنی سوزن! این رو هم به مدد خونه تکونی و ملحفه دوختن یاد گرفتی از بس لا به لای ملحفه ها بازی میکردی هی میگفتم رایان سوزن هست خطرناکه یاد گرفتی!
قار به معنی کار! وقتی میگیم بابایی رفته سر کار میگی قار!
اِی به معنی عید!!
رایان عسل من سال نوت مبارک مامانی ایشالا که هر سالت بهتر از سال قبلی باشه وسال های سال رو با تن سالم ببینی مامانی خیلی خیلیییییییییی دوستت دارم عشقم ....
سال نو رو پیشاپیش به همه دوستای وبلاگی گلم تبریک میگم و از خدا سلامتی رو هم برای خودشون و هم برای خانواده هاشون آرزو دارم...
همین طور سال نو رو به پدر مادر گلم که همیشه دستشون رو میبوسم و هر چی دارم از اونا دارم و به خواهرای گلم که عاشقانه دوستشون دارم همین طور به پدرشوهر و مادرشوهر عزیزم و خواهرشوهرای گلم که مثل خواهرای خودم برام عزیزن تبریک میگم و امیدوارم سال 93 سال برآورده شدن آرزوهاشون باشه
و اما سال نو رو به همسر عزیزم ، داود مهربونم که بزرگترین معجزه زندگی من بود تبریک میگم و امیدوارم سال های سال سایه اش بالای سرمون باشه ....
سال نو همگی مبارک ...سر دعای سال تحویل ما رو هم فراموش نکنید ...