تولد دو سالگیت مبارک عسلم
امروز خورشید شادمانه ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت
قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت
فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک . . .
عشقم تولدت مبارک
گلم , عمرم , نفسم , تمام زندگیم تولدت مبارک
با هر زبونی بخوام بگم زبانم قاصره از گفتنش که چه قدر دوستت دارم!
رایان مامان امسال نشد که مثل پارسال برات تولد بزن بکوبی بگیریم ولی خوب همین هم که بود رو بدون که با جون و دل برات انجام دادیم ... راستش چون بابایی کارشون همچنان شیفتیه دوشنبه همین هفته یعنی 16 تیر با توجه به این که بابایی استراحتشون بود یه تولد کوچولو برات گرفتیم که حالا برات تعریف میکنم....
دوشنبه بعد از ظهر کیکی که برات همین جا سفارش داده بودیم رو گرفتیم و گذاشتیمش تو ماشین و کولر رو هم روشن کردیم که آب نشه و راه افتادیم! این هم کیک تولد دو سالگی شما عشقم :
راه افتادیم سمت رستوران شب نشین که از قبل رزرو کرده بودیم تقریبا سه ربع ساعنی طول کشید تا رسیدیم و چون هنوز هوا روشن بود چند تا عکس گرقتیم :
بعدش آلاچیق رو تحویل گرفتیم و رفتیم تا آماده اش کنیم تا مهمونامون برسن ...
تولدت مبارک نفس مامان:
با رسیدن مهمونا که عبارت بودند از مامان پروانه اینا عمه شیوا عمه پریسا دایی ابراهیم و دخترای خاله فروغ و مامان ایران و آقا جون و مامان جون و البته خاله هات نیومدن که قراره امشب که روز تولدته بیان!! و خلاصه مهمونا رسیدن چون دو ساعتی بیشتر وقت نبود سریع شام را آوردن برای شام سینی کباب سفارش داده بودیم که واقعا عالی بودش...
بعد از شام هم آماده شدیم که کیکت رو بیاریم ...
و این نگاه قشنگ شما به کیکت و شمع های روشن الهی قربون فکر کردنت بشم من ..
نگاهت را قاب می گیرم در پس آن لبخند که به من شور و نشاط زندگی می بخشد
امروز روز توست… تولدت مبارک
و بعدش هم کیکت رو بریدیم و همه آرزو کردیم همیشه لبهات پر از خنده باشه...
بعد هم چای سفارش دادیم و با کیک خوردیم...
هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی
بهانه زندگیم تولدت مبارک
این عکس تقریبا جمعی مهمونامون البته عمه پریسا چون عمو علی دیر رسیدن و تازه داشتن شام میخوردن تو عکس نیست و عمه شیوا هم که داره عکس میگیره دیگه بقیه حاضرن ... مرسی از همشون که اومدن و جای کسایی هم که نبودن خالی ...
به خاطر ذیق وقت نشد که کادوهات را باز کنیم ولی این کادوی من و بابایی که یه بلوز وشلوارک لی خوشگل بود که گفتم عروسیای تابستون ایشالا بپوشیشون!
رسیده روز تولد تو که باز برات هدیه بگیرم ، واسه من اینم یه جور بهونه ست که بگم چقدر برات می میرم
رایان عزیز دلم هیچ هدیه ای نمیتونه جبران لذتی باشه که به ما دادی هر کاری هم برات بکنم کمه گل قشنگ من ... باز هم تولدت مبارک دعای همیشگی من برات اینه که الهی خدا یه بچه عین خودت بهت بده تا لذتی که ما از تو بردیم رو تو هم تجربه کنی گلکم .. ایشالا ...