رایانرایان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره
ارشانارشان، تا این لحظه: 7 سال و 21 روز سن داره
مرسانامرسانا، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

جایی برای ثبت لحظات شیرین دلبندانمان

اندر احوالات 22 ماهگی رایان جونم

1393/1/29 22:09
نویسنده : مامان سپیده
739 بازدید
اشتراک گذاری

 درود رایان عزیزم ... فروردین 93 هم داره تموم میشه اصلا آدم باورش نمیشه که زمان چه طوری این قدر سریع داره میگذره تعجب کاش میشد نگهش داریم!!سبزبه همین زودی شدی 22 ماهه!قلبقلب اصلا باورم نمیشه دیگه مردی شدی برای خودت جیگرم قلبقلبقلبقلبقلبقلب
جیگر مامان این قدر خوردنی شدی که نگو نپرس!قلب کلی بازی یاد گرفتی کلی کارای جدید مثلا یاد گرفتی مامان رو قلقلک بدی و خودت از خنده ریسه بری! خنده خنده خنده خنده
الهی من قربونت بشم که اصلا نمیدونم قبل از تو آیا من وجود داشتم؟!قلبقلبقلب


امشب هم باز خیلی وقت ندارم برا همین چند تا از کارایی که تو این ماه یاد گرفتی رو میگم و میرم مفصل بقیشو بعدا برات تعریف میکنم!خجالت


دلیل اصلی که کمتر میام اینترنت اینه!!چشمک سه سوته میای تو بغلم و میخوای به همه چی دست بزنی و گاهی هم خرابکاری و پاک کردن هر چی نوشتم و خلاصه برا خودت یه مهندس رایانه شدی اساسی!قلبقلبقلبقلبقلبقلب



 

  یک ماهی هست یاد گرفتی از پله های سرسره تنهایی بری بالا! قلبقلبقلب

 

البته این عکسا مال دو سه هفته پیشه ولی فعلا همین عکسا  داشتم تا آپدیتش کنم و یه دونه دست اول از بالا رفتنت ازت بگیرم!عینک دروغ چرا همش حواسم بهته که نیافتی اینجا هم بابایی حواسش بهت بود تا تونستم ازت عکس بگیرم!

 



از وقتی از شیر گرفتمت شدیدا علاقه مند شدی به کفشات! کفشایی که از بس پوشیدی پاره پوره شدن ولی تو دست از سرشون بر نمیداری حتی تو خواب!!تعجبتعجبتعجب



و وقتی از بیرون برمیگردیم من به حربه ی آب بازی میفرستمت تو حموم آب بازی تا به این بهونه کفشات تمیز بشن!از خود راضیاز خود راضی



خیلی کوچولوتر بودی که یاد گرفته بودی بوق بزنی حالا بوق دیگه راضیت نمیکنه سوییچ ماشین رو میچرخونی!خنده



گاهی هم تو حیاط آب بازی میکنیم که کاملا حرفه ای آب رو برای خودت کم و زیاد میکنی و تنظیم میکنی برا خودت!



امروز بعد از ظهر هم هوا خوب بود و با بابایی تو پارک جلو خونمون هلی کوپترتو تو هوا چرخوندین:

 

 

 

آخرش هم یه تیکه اش شکست و آش و لاش افتاد رو زمین و شما خوشحال که بالاخره بابایی گذاشت بهش دست بزنی !!قهقهه

 


 
یاد گرفتی در رو باز کنی و بری برای خودت دَدَر!



وقتی در رو باز میکنی یه نگاه به راه پله اگه راه باز بود سه سوته خودت رو میزاری بالای پله ها اون هم به صورت کاملا حرفه ای و مثل آدم بزرگا! از خود راضی دیگه نشسته نمیری بالا وایمیسی و ایستاده  از پله ها میری بالا قلبقلب



من هم برای این که جلو راهتو ببندم از گلدونا استفاده میکنم و سریع راهتو میبندم!از خود راضیاز خود راضیقلب

وقتی بابایی میرسه خونه میری جلو و بعد از دست دادن و بالا پایین پریدن دست بابا رو میگیری میبری تو اتاقت و میگی اَنتور یعنی سنتور و شروع میکنی دست زدن بابایی هم که دلش نمیاد دل تو رو بشکنه سنتور رو بر میداره میاره برات میزنه گاهی هم شما برامون میزنی!!

                  قلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلبقلب

 

نمیدونی چه قدر لذت بخشه داشتنت! خیلی شیطونی خیلی مراقبت میخوای ولی من و بابایی دنیا دنیا عاشقتیم عاشق شیطونیات عاشق شیرین کاریات... وقتی میخندی دنیا رو بهمون میدن شیرین من خدا خودش حفظت کنه جیگر پاره ی من قلبقلبقلبقلبقلبقلب


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الهام(مامان اميرحسين)
30 فروردین 93 10:28
ماشالا ماشالا از وقتي شير نميخوري حسابي مرد شديا!!! كلي كاراي جديد و بزرگونه.. ولي سپيده جون منم تنهايي ميترسم از پله هاي اين سرسره برم بالا ...نذار تنها بره اين پله ها كه من تو عكس ميبينم خيييييييييلي خطرناكن! بووووووس برامهندس رايانه رايان خوشجل!
مامان سپیده
پاسخ
مرسی خاله الهام عزیز چشم خاله مواظبیم!!!
مامی پوریا
30 فروردین 93 16:16
چون او به جهان کم است و او این همه است یک واژه ساده نیست یک عالمه است هم دختر و هم همسر و هم مادر عشق اینها همه هیچ فاطمه فاطمه است ولادت حضرت فاطمه(س) گراميباد
مامان سپیده
پاسخ
مرسی عزیز دلم... همین طور برای شما هم مبارک باشه
الهام(مامان اميرحسين)
31 فروردین 93 0:04
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری... مادر یعنی به تعداد همه روزهای اینده تو، دلواپسی... مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری... مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد... مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود... مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن...!!! روزت مبارک
مامان سپیده
پاسخ
مرسی الهام عزیزم چه متن قشنگی! من تنبلو ببخش زودتر باید جواب میدادم و بهت تبریک میگفتم!!
مامان رویا
6 اردیبهشت 93 0:19
اين رايان جونم كه عاشق آب.....
مامان سپیده
پاسخ
وروجک کوچولوی دیگه!!
خاله ژاله
6 اردیبهشت 93 18:23
پیشی کوچولوی خاله چقدر تند تند بزرگ میشی.هر موقع میبینمت یه هوا گنده شدی.عشقم زود و زود گنده بشو تا هر موقع دل خاله برات یه ذره شد زودی بیای پیشه خاله.
مامان سپیده
پاسخ
مرسی خاله ژاله دلم برای شما و محمد حسین نی نی یه ذره میشه!!