نذری آقا رایان
درود .... رایان قشنگم درودی ویژه به شما عشقم ... ایشالا که هر وقت خودت اینا رو خودت خوندی سلامت و خوشحال و خوشبخت باشی جیگر مامان ...
گل پسرم ، تاج سرم ، شیشه عمرم اربعین امسال هم مثل سال قبل تونستم شله زردت رو بپزم خدا رو شکر خوب هم شد جای همگی خالی... امسال خاله رویا اینا خونمون بودن حالا تو پست بعدی عکس کیاشا رو برات میزارم که حسابی خوردنی شده بود فسقلی .... آره خلاصه مامانی شله زردت رو پختیم امسال کمی بیشتر از پارسال و تقریبا اکثرش رو بابایی بردن مسجد تا بین عزادارایی که بودن تقسیم بشه ... نوش جونشون ... ایشالا که تو عذاداریشون رایان من رو هم دعا کرده باشن ... این هم چند تا عکس از شله زرد پزون فقط یادم رفت از خوردنت عکس بگیرم... موقعی که مشغول ریختن و تزیین و اینا بودم شما خودتون یه کاسه ای رو که برات ریخته بودم و قاشق توش بود و منتظر بودم خنک بشه رو برداشتی و شروع کردی به خوردن ! آن چنان قیافه بامزه ای پیدا کرده بودی که خدا میدونه آدم دلش میخواست تورو بخوره بعد هم که معلومه کلا لباسات که باید عوض میشد هیچ خوب شد رو مبل کاور بود و جمع نکرده بودم ! فرداش یه شست و شوی اساسی داشتم ولی فدای سرت خدا رو شکر که دوست داشتی و حسابی خوردی ...
یا امام حسین عزیز مواظب رایان من هم باشین ....